We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more
Welcome to the game
Please wait
By sending message, sending greeting cards, viewing profiles and adding members to your friend list , Gegli will give you scores. The scores which Gegli gives you depends on the level of the user that you make action to them. Scores you receive, will be divided to points scores, level scores and leaderboard scores based on the like level you specify, if you don’t specify your like level, they will be divided equally. In addition to making actions to the other members you can get scores by converting your Gohar credits ( which gives you daily) or buy new credits. If you turn fun button on, a game bar will show your scores in top of each page, but to see the full details and make changes and other actions you can click on “more information” button
With point scores you can buy different type of VIP accounts
With level scores, you can get to higher level, and with higher levels, users will get higher scores to connect with you.
With leaderboard scores you have a chance to get to the top 100 users list and if you have higher scores you will get to top 10 users of Gegli in first page of the social network.
Gohar credits will be added to your account one time every day if login to your home page and they can be converted to points, level and leaderboard scores.
بانوى خردمندى در کوهستان سفر مى کرد که سنگ گران قیمتى را در
جوى آبى پیدا کرد. روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود. بانوى خردمند کیفش را باز کرد تا در
غذایش با مسافر شریک شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف بانوى خردمند دید از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد. زن خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد مسافر بسیار شادمان شد و از این که شانس به او روى کرده
بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت. او مى دانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر
مى تواند راحت زندگى کند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه
افتاد تا هرچه زودتر، بانوى خردمند را پیدا کند.
بالاخره هنگامى که او را یافت، سنگ را پس داد و گفت:
�خیلى فکر کردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید که چیزى
ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگر مى توانى، آن محبتى را به من بده که به تو قدرت داد
این سنگ را به من ببخشى . . .
در ساحل کنار جاده نشسته ای هوای سرد، صدای باد انتظار انتظار انتظار � � � دست می سوزد با سیگار ! به خودت می آیی، یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند، نه دستی که شانه هایت را بگیرد، نه صدای که قشنگ تر از باد باشد .. تنهایی یعنی این�.
ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن پسري را از خواب بيدار كرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟ مادر گفت:25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي؟ فقط خواستم بگويم تولدت مبارك. پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد صبح سراغ مادرش رفت. وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه سوخته يافت ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود